هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند

مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند

بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن

دست‌های بستۀ حیدر صدایت می‌زند

چارده قرن است کز قلب مزاری گم شده

پهلوی بشکستۀ مادر صدایت می‌زند

زخم یاسین، قلب طاها، سینۀ مجروح

نورآیه‌های سورۀ کوثر صدایت می‌زند

جد مظلومت علی سر برده در آغوش چاه

با دل خونین و چشم تر صدایت می‌زند

تیرباران پیکر مجروح عمّویت حسن

از کنار قبر پیغمبر صدایت می‌زند

قامت خم گشتۀ جدت کنار علقمه

بازوی عباس نام‌آور صدایت می‌زند

قبر ثارالله را بنگر که از پایین پا

جسم صدچاک علی‌اکبر صدایت می‌زند

بر فراز دست خونینِ حسین بن علی

حلق خونین علی‌اصغر صدایت می‌زند

با صدای زخمی خود «میثم» دلسوخته

تا که دارد روح در پیکر صدایت می‌زند

شاعر: سازگار

http://s1.picofile.com/file/7196219244/1_8812041668_L600.jpg

  • هوالعشق

چشم ِ مادر روشن است و دل حیدر(ع) خندان؛ احمد(ص) پدربزرگ شده است ...

خدا چشم روشنی کریمانه می دهد برای کریم اهل کسا ...

میلادت مبارک یاحضرت کریم(ع)؛سخت محتاج کرامت دستان توام ..

  • هوالعشق

زندگی ام را دوست دارم؛ از همان وقتی که یک الف بچه بودم تا الان که20 و اندی از زندگیم میگذرد، اما یک جاهایی از آن را دلم میخواهد پاک کنم. ویک جاهایی را پاک تر، آنقدر محکم که بالکل پاره شود حتی! بعد وقتی زندگیم را میگیرم بالا ببینم همه چیزش خوب است به جز چندتا پارگی. اصلن هم یادم نیاید که این پارگی ها برای چه بوده. نمیخواهم فکرش را هم بکنم. اصلن ای کاش خدا همان طور که به حرمت این ماه از پرونده ی سنگین مان خیلی چیزها را به سادگی آب خوردن پاک میکند، از ذهنمان هم پاکشان کند، حالا نه به همان سادگی، اما پاکشان کند. پاک ِ پاک. انگار نه انگار ..

http://irannaz.com/user_files/L129080122169.jpg

  • هوالعشق

انقدر روزها کش دار و طولانی شدند که از بیکاری مفرط میروم سراغ صندوقچه ی قدیمی ام که پر است از خاطرات بچگی.آن موقع ها ینی10سال پیش، بیشترین راه ارتباطی با دوستانم نامه نوشتن بود. البت نامه هایی که خیلی هاشان را به اندازه ی خرید یک تمبر، فرصت نشد پستشان کنم! ولی هنوز با پاکت هایشان توی صندوقم جا خوش کردند. یک عالمه نامه ی لوس دختربچه های 11-12 ساله مِن بابِ دلتنگی و قهر و گلایه و در آخر آشتی(به نظرم دختربچه های9تا14سال لوس ترین دخترها هستند با روحیات خیلی مسخره:دی) یکسری عکس و کارت پستال و برچسب ِ یادگاری شخصیت های کارتونی و بازیگران که هنوز دلم نیامده بریزمشان دور و از همه خنده دارترش، یک عالمه کاغذهای کوچکِ تقلب با فونت خیلی ریز! همینجور که دارم میگردم میرسم به یک کاغذی که با دیدنش یک لبخند بزرگ میزنم! کاغذ ِ قراردادی ست بین من و خدا به این مضمون:

به نام خدای خوب خودم.این قرارداد در تاریخ1385/3/28 بین یکی از بنده های خدا و خداوند بسته میشود.طبق این قرارداد خداوند قول میدهد که نمره ی زبان بنده خدا را از 18پایین تر نیاورد(17/5هم خوب است) و بنده ی خدا را خوشحال کند مثل دو سال گذشته. و در برابر این عمل بنده موظف است این5 مورد کار را انجام دهد: 1- *خواندن نماز صبح یکبار در هفته 2- خواندن نماز ظهر اول وقت یک بار در هفته 3-خواندن نماز شب(مغرب و عشا) به جماعت یک بار درهفته 4- روزی 5صلوات 5- خواندن دو رکعت نماز شکر در هفته. این قرار داد تا یک ماه می باشد و انجام دادن این کارها بعد از یک ماه از روی تمایل است.


بعدم یه امضا به شکل قو(!) کردم و برای امضای خدا هم جا گذاشتم! یه همچین بنده ی پرویی بودم من!4chsmu1.gif

*نماز ِ صبح ِ قضا نشده!

  • هوالعشق


تو می آیی

شهیدان نیز می آیند

و آوینی روایت می کند

فتح نهایی را ...


منبع:نمیدانم!

  • هوالعشق
حلقوم ها را می توان برید. امافریادها را هرگز. فریادی که از حلقوم بریده بر می آید جاودانه می ماند ..
شهید سید مرتضی آوینی

http://www.momtaznews.com/wp-content/plugins/wprobot/images/a061a__95535_896.jpg

  • هوالعشق

دوستت دارم میشود: یک جمله، یک جمله ی دو کلمه ای، دو کلمه ی نُه حرفی!

نُه حرف؛ برای ابراز تمام احساسات کسی که همه هستی اش تو هستی کفایت می کند؟

حضرت مهربانی ها؛‌ می کُشی مرا ..

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد

جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را

برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد

درست مثل جوانی شرور و هرزه و سرکش

که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

شبیه متهمی که به دست خویش بمیرد

و یا به پای خودش دست تازیانه بیفتد

منم مشبّه تشبیه های فوق، وَ ای کاش

که از سرم هوس گفتن ترانه بیفتد

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد

همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه ی دریا

تمام صورت من در پی کرانه بیفتد

شبیه رشته ی تسبیح پاره، دانه ی اشکم

به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

ولیِ عهد دلم نه، تو شاه کشور قلبی

که با تو قصه ی جمشید، در فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو

بیا که آتش صیّاد، از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد

اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد

(+)


پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج(+)

بعدن نوشت: عکس های لینک ناراحت کننده ست.خیلی دقیق نشید!


  • هوالعشق

امروز جمعه بود و من یادم رفت. یادم رفت که جمعه ها باید یکجوری عرض ارادتم را حتی شده با پست هایی که فقط یک مخاطب دارد برسانم. من ِ منتظر(!) اصلن یادم هم نبود که امروز جمعه است و متعلق به همان آقایی که خیلی ادعایم میشود که به یادش هستم و همیشه برایش دعای فرج میخوانم!

امروز تازه فهمیدم که چقدر غریبی آقا، چقدر تنها ..

http://www.img4up.com/up2/24632295091874389151.jpg

شرمنده ام اما بگم؛ آقا تو را گم کرده ام ..

  • هوالعشق

همیشه برای توبه کردن دنبال یک فرصت بوده ام. مثلن اینکه بروم مشهد و انگار که امام رضا کشیش باشد برایش اعتراف کنم. یا بروم قم پیش همشیره اش. یا مسجد جمکران. یا همین جا؛گلستان شهدا. فکر میکنم برای توبه کردن باید یک وقتی و یک جایی و یک نفری باشد که وساطتت کند و هولت بدهد توی بغل خدا و خدا به خاطر گل روی آن یک نفر هم که شده آغوشش را تنگ تر کند!


حالا، اکنون، اینجا، با یک کوله بار سنگین، شبیه آدم های سرخورده،‌ شرمنده تر از همیشه، تنهاتر از همه، در آستانه ی ماهت، دوباره برگشتم دم خانه ات. خبر بخششت رسیده، بدون هیچ واسطه ای ...

دست های خالیم را ببین خدایا؛ این تمام من است ... خالی خالی! ارحم ...

الهی و ربی من لی غیرک هایم را باور کن! یا صبور الستار؛ دلم به سوی تو یک طرفه ست ... چپ چپ نگاهم نکن! گذشته ها گذشته است ...!

نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــیمُ

بندگانم را آگاه کن که من بخشنده‌ ی مهــــربانم !


*ماه مبارک، ما را هم دعا ..(+)


  • هوالعشق

آقای درویش مصطفا؛

دل آدم مثل اناره، درست! باید چلاندش، درست! حکما شیره اش مطبوعه، درست!

اما دل آدم را که می ترکانند، دیگر شیره نیست، خونابه است .. باز هم مطبوعه؟

تابلوئه دیگه! لازمه بگم از کتاب من ِ‌اوی امیرخانی بود؟

  • هوالعشق
head:script/span