هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

۱۸ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

ضربان قلب هستی هنوز مستدام است

و زندگی هنوز در رگ های عالم جریان دارد

و هنوز آب توی دل ِ‌کسی تکان نمیخورد

و هنوز عمو عباس هست ...


  • هوالعشق
آخ عزیز دل برادرم،‌ امانت حسنم

صدای وا اماه ت جگر میسوزاند ...

http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/ImamHosein/Moharram/87/06/Yadegari/Ghasem_S.jpg

روی دستم زنده بمون پسرم
(+)


  • هوالعشق

عون‌ و جعفر را روی‌ دست‌ گرفته‌ و پیش‌ می‌ آید. دو خط‌ خون‌ ردیف‌ جا پاهای‌ مرد را می‌پوشانند. نگاهش‌ به‌ خیمه‌ی‌ زنان‌ است. صحرا بدجوری‌ ساکت‌ است. از تمام‌ درزهای‌ خیمه‌ی‌ زنان‌ انگار سکوت‌ می‌تراود. نه‌ مویه‌ای، نه‌ شیونی، نه‌ گلایه‌ای، هیچ! سکوت. سکوتی‌ که‌ از جنس‌ صبر حتی‌ نیست. از جنس‌ خالص‌ عشق‌ است.
دو قربانی‌ او، دو نتیجه‌ی‌ هستی‌ او، آن‌قدر حقیرتر از تمام‌ وسعت‌ عشقند که‌ حتی‌ برای‌ دیدنشان‌ بیرون‌ نمی‌آید ...


کسی بیرون از نقاب-نفیسه مرشد زاده

  • هوالعشق
حضرت غریب؛

شرمنده ایم که هنوز پای روضه هایتان جان نداده ایم ..

  • هوالعشق
از 18 تا 3؛ وجه اشتراک؛ قامتِ دال است و سیمای نیلی؛

امِّ ابیهای محمّد و مادر ِ پدری در خرابه شام!

کلّنا نورٌ واحداً است دیگر!

فاطمه سوم؛

وَه که چقدر فاطمه ای ...

صورت دختر بچه ی سه ساله، به قاعده ی کف دست هم نیست ..

من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم
آخر شکسته دستی دندان شیری ام را ..

(+)
  • هوالعشق
کافی ست لب تر کنی حضرت بانو

عبدالله هست، جعفر هست، قاسم هست،‌ علی اکبر هست،‌ عباس هست،‌ حسین هست، هفتاد دو تن، جان فشان هست.

خدا فرداها را ختم به خیر کند. ما ختم امن یجیب گرفته ایم؛ کسی چه میداند؟ از این ستون تا آن ستون فرج است!

برای قرار ِ دل ِ‌ بی قرار ام المصائب:‌

‎أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ

أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ ...

ببین دل ِزار ِ زینب

نگاه و اصرار ِ زینب

(+)


  • هوالعشق

* اگر سفره ی خدا ماه روزه باشد و سفره امام حسین ماه محرم، سر سفره ی امام حسین کسانی را راه میدهند که سر سفره ی خدا هم راهشان نمیدهند.

این یعنی اینکه میشود با همه ی سیاهی ها و روسیاهی ها،‌ سیاه پوشید،‌ سر کج کرد و رفت هیئت، لابه لای آدم های خوب و همه ی گریه هایی نکرده را برای حضرت غریب گریه کرد.

*من او

از سری آرزوهای لاممکن(+)

  • هوالعشق
به حسابِ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُواْ مِئَتَیْنِ هم باشد؛

720 نفر کفایت می کند برای مهمان کُشی!

120000 نفر، اسراف است والله!

اگر به وعده طعام آمده اید؛

غذایتان با هیات!

بغضً لابیک را اما...

روضه : (+)

  • هوالعشق

...

به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است ز جنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم

مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای ای عشق مجسم؟!

که به جای نم شبنم، بچکد خون جگر، دم به دم از عمق نگاهت

نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت؟

به فدای نخ آن شال سیاهت

به فدای رخت ای ماه!

بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی،

آجرک الله عزیز دو جهان یوسف در چاه

دلم سوخته از آه نفس های غریبت

دل من بال کبوتر شده

خاکستر پرپرشده

همراه نسیم سحری

روی پر فطرس معراج

نفس گشته هوایی

و سپس رفته به اقلیم رهایی،

به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی

و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی

به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد،

نگهم خواب ندارد

قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد

شب من روزن مهتاب ندارد

همه گویند به انگشت اشاره

مگر این عاشق بیچاره ی دلداده ی دلسوخته ارباب ندارد...

تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی، شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه وخون گریه کن

آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را

و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم

و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود

چون تپش موج مصیبات بلند است

به گستردگی ساحل نیل است

و این بحر طویل است

و ببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است

که این روضه ی مکشوف لهوف است

عطش بر لب عطشان لغات است

و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است

و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است

ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است

ولی حیف که ارباب «اسیر الکربات» است

ولی حیف هنوزم که هنوز است

حسین ابن علی تشنه ی یار است

و زنی محو تماشاست زبالای بلندی

الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال

و سپس آه که «الشّمرُ ...» خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...»

دلت تاب ندارد به خدا با خبرم

می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی

قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...

"سید حمیدرضا برقعی"

  • هوالعشق
این روزها خیلی بیشتر از همیشه دلم شما را میخواهد. که بیایم حریمت، زیر نم نم باران، بی هدف قدم بزنم از این صحن به آن صحن و دورت بگردم و تو از چشم هایم بخوانی حرف های ناگفتنی را،‌ غصه های تلنبار شده روی هم را برداری و به جایش بغل بغل آرامش بگذاری.
آقای خوب ِ‌لحظات تنهاییم؛‌ دل تنگم.

http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up10/57530939307331155395.jpg


توضیح نوشت: دو پست قبل تر برای بعضی دوستان سوءتفاهم شده بود. من واقعنی خداروشکر کرده بودم بابت چیزهایی که میخواستم و به صلاح نبوده و خدا نداده. منظورم این بود نه ناشکری و پروبازی و اینا

  • هوالعشق
head:script/span