هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

۱۲۹ مطلب با موضوع «هوالعشق» ثبت شده است

دوستت دارم میشود: یک جمله، یک جمله ی دو کلمه ای، دو کلمه ی نُه حرفی!

نُه حرف؛ برای ابراز تمام احساسات کسی که همه هستی اش تو هستی کفایت می کند؟

حضرت مهربانی ها؛‌ می کُشی مرا ..

شبیه مرغک زاری کز آشیانه بیفتد

جدا ز دامن مادر به دام دانه بیفتد

شبیه طفل جسوری که رنج داده پدر را

برای گریه اش اینک به فکر شانه بیفتد

درست مثل جوانی شرور و هرزه و سرکش

که وقت غصه و غربت به یاد خانه بیفتد

شبیه متهمی که به دست خویش بمیرد

و یا به پای خودش دست تازیانه بیفتد

منم مشبّه تشبیه های فوق، وَ ای کاش

که از سرم هوس گفتن ترانه بیفتد

نشان گرفته دلم را کمان ابروی ماهت

دعا بکن که مبادا دل از نشانه بیفتد

همیشه وقت زیارت، شبیه پهنه ی دریا

تمام صورت من در پی کرانه بیفتد

شبیه رشته ی تسبیح پاره، دانه ی اشکم

به هر بهانه بریزد به هر بهانه بیفتد

ولیِ عهد دلم نه، تو شاه کشور قلبی

که با تو قصه ی جمشید، در فسانه بیفتد

خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو

بیا که آتش صیّاد، از زبانه بیفتد

الا غریب خراسان! رضا مشو که بمیرد

اگر که مرغک زاری از آشیانه بیفتد

(+)


پ.ن: اللهم عجل لولیک الفرج(+)

بعدن نوشت: عکس های لینک ناراحت کننده ست.خیلی دقیق نشید!


  • هوالعشق


راست میگوید: سینه زدن های محرّم، کلی توفیق دارد با فاطمیّه! هرچه سینه های محرّم، داغ دل کم می کنند و مردانه اند؛ سینه های فاطمیّه، رمق می گیرند و مادرانه اند!(+)

گریه هایش هم همینطور. محرم زار میزنی و فاطمیه هی آه پشت آه ...

علی جان، فدای آه ِ نفس های غریبت، باز کن این حلقه های عاطفه ی حسنین را از دست و پای فاطمه. خدا هم تاب دیدن ندارد ...

از عصر تا همین الان آسمان هم عزادار است. خدا دارد گریه می کند ...

(+)

  • هوالعشق

صدای تق تق ِ آرام در می آید. انگار صاحب این دست رمق ندارد!

فدای رخت حسن جان. این وقت شب اینجا چه می کنی؟

بابا گفت سلمان بیا کمک. دست تنهام ...

یاایها العزیز اینجا چه دیدی که هر شب و هر شب کابوس؟

تو را چه تقصیر؟بس است آقازاده! سرت سلامت

  • هوالعشق

از مسجد تا خانه ی زهرا(س) راهی نیست،

اما

فاتح خیبر بارها زمین می افتد و از هوش میرود با شنیدن: بابا فضه گفت بیا ...

حضرت غریب، یا امیرالمومنین، تصدقت شوم، یا علی بگو و بلند شو

برس به داد حسن(ع)

دارد دق می کند آنچه را دیده ..

(+)


بی ربط نوشت: خدا این فیس بوک رو ریشه کَن کنه که ما عکس ِ دوستامون رو با این قیافه ها نبینیم!(آیکون مُشت به سینه کوبیدن!)

  • هوالعشق

راست می گویند؛

بعضی کلمات خودشان یک پا روضه ی بازاند!

نیازی نیست به روضه خواندن.

مثلن تو فقط بگو : " دَر "

(+)

http://abatarbabalhavayej.ir/wp-content/uploads/2012/04/1_fatemie_be1.gif


پ .ن : بالاخره پرونده ی این عید دوست نداشتنی هم بسته شد. عیدی که اصلن انگار عید نبود! عیدی که فقط برای فامیل دورش دلم تنگ میشود! عیدی که تنها چیزی که داشت افزایش دز اعتیاد ما به اینترنت بود! عیدی که در خواب و پای اینترنت گذشت و دریغ از مطالعه ی یک صفحه از آن کوه ِ درسی که داشتیم و داریم. و حالا دوباره شش صبح. دوباره درس و دانشگاه. دوباره سلف! دوباره امتحان و بدبختی. دوباره یک سال جدید. دوباره روز از نو روزی از نو

  • هوالعشق

یا لیتنی کنامعک

سنگین است برای مثل منی

بی سر و پایم قبول؛

سپر که میشود باشم برای مادرم ...

+ فاطمیه که میشود،

انقدر غم و غصه ها قاطی می شوند

که نمیدانی کدام را گریه کنی!

قامت ِ خمیده، دست های بسته، غرور  ِشکسته

...

(+)

  • هوالعشق
حضرت غریب، یا امیرالمومنین، یاعلی بگو و برخیز

برس به داد حسن

دارد دق میکند آنچه را که دیده ...

http://roshandel.special.ir/wp-content/uploads/2011/08/1295925626.jpg

  • هوالعشق
فاطمیه که میشود

بغض و اندوهی به وسعت تنهایی علی(علیه السلام) بعد از زهرا(سلام الله علیها)

به اندازه غربت علی(علیه السلام)

به اندازه ی هزار و چهارصد سال مظلومیت شیعه

یکجا می نشیند روی دلت.

امان از دل علی(علیه السلام)

نه، بهتر بگویم امان از دل حسن(علیه السلام)... آخر شنیدن کی بود مانند دیدن؟

فدای تنها شاهد کوچه های مدینه ...



تکمله: پوزش مجدد از سایر دوستانی که عکسشون توی پست قبل نبود و ما با نظرات عمومی و خصوصی بسیار شرمنده شدیم و دچار عذاب وجدان:(

  • هوالعشق
این روزها که دلم کوچک شده، چشم هایم را میبندم و با نوای سید جواد که پلی کردم، در عالم خیال، از  مسیر ِدوست داشتنی ام، میروم صحن گردی و زیارت! از فروشگاه رضوی، نان رضوی میخرم. ایست بازرسی ِ باب الجواد را اگر به سلامتی و بدون گیر دادن بگذرانی، اذن دخول میخوانی و اشک جاری شده نشان از اذن آقا میدهد. مستقیم کمی متمایل به راست که حرکت کنی. صحن قدس است. از صحن قدس وارد گوهر شاد میشوی.شاید بشود گفت باصفاترین صحن حرم همین جاست. همان گوشه که گنبد ِ حرم دل ربایی میکند. سمت راست رواق امام خمینی ست که گوشه به گوشه اش خانوادگی نشسته اند، از سمت چپت که حرکت کنی میرسی به جمهوری. از دارالهدایه که بگذری و حوض را رد کنی، از مقابل ساعت آفتابی،سمت چپت، عقب عقب که بروی میرسی به دیوار انتهای صحن، سرت را که بالا بیاوری گنبد پیداست. حالا مستقیم.سمت راست، صحن انقلاب. مقابلت گنبد قد برافراشته و سقاخانه در مسیر نگاهت است. کمی که دقت کنی از همان جا پنجره فولاد هم پیداست. سمت راستت آقای نخودکی و حاجتمندان همیشگی! و از سمت چپت هم اگر به موقع رسیده باشی صدای نقاره ها می آید. شاید اگر خوب چشم بچرخانی، شاهد عقد هم باشی که با اجازه ی امام رضا میگویند بله!... صدای همهمه ی زائران جلوی ضریح و شلوغی و جیغ و داد ِ همیشگی خانم ها منصرفت میکند از لمس شبکیه های ضریح. آرزویی که هنوز بر دلمان مانده! طبق معمول یک گوشه روی پله ها، ایستاده زیارت میخوانم و اسم دوستان را میبرم و از سمت راست میروم زیرزمین.جای دوست داشتنی ام مینشینم و نان رضوی میخورم! بساط نماز را پهن میکنم.بعد از نماز هرچه زیارت نامه و دعا و ادعیه و سوره ی "کوتاه" هست را میخوانم و میروم رو به روی ضریح ِ زیرزمین، به دیوار تکیه میدهم و شروع میکنم از هر دری حرف زدن و خداروشکر آقایی داریم به مهربانی خدا که بی منت گوش میدهد حرف های تکراری ات را! حرف ها که ته کشید، نگاه کردن زائران هم خیلی فاز میدهد! حس و حال ِ هر کدامشان برایم جالب است. آنقدر غرق این نگاه کردن ها میشوم که چشمهایم سنگین میشود. خواب و بیدارم که یک چیزی صورتم را نوازش میکند. و صدایی که پشت سر ِ هم تکرار میکند: پاشو دخترم پاشو پاشو!

بلند میشوم نوای سید ذاکر را قطع میکنم و میخوابم.یک خواب شیرین.

توضیح نوشت: یکی از ویژگی های متولدین اسفندماه، خیال پردازی آنهاست!

http://s2.picofile.com/file/7152787311/215645_1702680447405_1249791646_31517067_884269_n.jpg

نه دلم میخواهد به تور ایتالیا و اسپانیا بیفتم

نه بادام چشم های چینی ها و ژاپنی ها را ویار کرده ام

و نه نسیم دبی و استامبول به کله ام زده

نه هوس دوبیتی بابا طاهر دارم

نه مات کیشم و نه موجی خزر

عجایب هند هم متعجبم نخواهد کرد

حتی منار جنبان هم دلم را نمی لرزاند

فاتحه سعدی و حافظ را هم از همین جا میخوانم

من فقط

یک بلیط رفت ِ مشهد می خواهم

حتی الامکان بی برگشت ...

منبع:نمیدانم

  • هوالعشق
head:script/span