الا غریب خراسان؛ رضا مشو که بمیرد، اگر که مرغک زاری ز آشیانه بیفتد
آدمِ خوبِ زندگی من؛ دوباره وامانده از همه ی درهای بسته و خسته از این خودی که ساختم به درگاه دست های مهربان تو پناه آورده ام.
گره کورهای زندگی ام را باز کن مهربان آقا، شنیده ام گره گشایی ..
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود
ز دام خال سیاهش کسی رها نشود
خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار چو ما پست و بیبها نشود
جواب نالهی ما را نمیدهد دلبر
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود
به خانهی دل ما پا نمینهد دلبر
خدا کند که دلی خانهی جفا نشود
شنیدهام که از این عبد یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود
مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست
خدا کند که مریضیِ ما دوا نشود
کبوتر دل من جَلدِ بام خانهی توست
خدا کند که دلی خانهی جفا نشود
- ۹۲/۰۴/۰۴
که من مریض فراقم مرا شفا بدهید ..