جمعه نوشت79

دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست؛
یا نمی خواهی ام، یا ...
یا ابوالفضل!
یعنی نمی خواهی ام؟!


"بهرنگ قاسمی"

یَا خَیْرَ الرَّازِقِینَ

باز هوای حرمم آرزوست ..

یَا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ

نسیم کرامت وزیدن گرفته
و

باران رحمت چکیدن گرفته ..

اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفرلنا فیما بقی منه ..

و قسم به مقدسات، که هیچ شبی قشنگ تر از شب های ماه خدا نیست که یکی که نفسش حق است، برایت با سوز بخواند یا خَیْرَ الْغافِرینَ، یا خَیْرَ الْفاتِحینَ، یا خَیْرَ النّاصِرینَ، یا خَیْرَ الْحاکِمینَ، یا خَیْرَ الرّازِقینَ، یا خَیْرَ الْوارِثینَ، یا خَیْرَ الْحامِدینَ، یا خَیْرَ الذّاکرینَ، یا خَیْرَ المُنْزِلینَ، یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ، یا غافِرَ الْخَطایا، یا کاشِفَ الْبَلایا، یا مُنْتَهَى الرَّجایا، یا مُجْزِلَ الْعَطایا، یا واهِبَ الْهَدایا، یا رازِقَ البَرایا، یا قاضىَ المُنایا، یا سامِعَ الشَّکایا .. و تو خدا را به احسن الاسما، عاشق تر شوی.

بشنوید(+)

جمعه نوشت 78

"یا راده علی یعقوب بعد ان ابیضت عیناه من الحزن فهو کظیم"

یوسف ما را هم باز گردان ..

انتظر ینتظر انتظار!

گفتم کجا؟ گفتا به خون؛ گفتم چرا؟ گفتا جنون

گفتم که کی؟ گفتا کنون؛

گفتم نرو؛ خندید و رفت ..

جمعه نوشت 77

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود

از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان
باشد کز آن میانه یکی کارگر شود ..

با آرزوی موفقیت برای کنکوری های عزیز!

از هشت شب ِ‌قبل از کنکوری که کتاب را به اجبار بستم تا وقتی با داداش بزرگه رفتیم بیرون و هی به شوخی هایش لبخند الکی زدم و ده تا سه صبحی که یعنی قرار بود بخوابم و هی از استرس گریه کردم و نماز صبح پُر از دعایی! که خواندم و صبحانه ای که نتوانستم بخورم و وقتی که با یک دلهره و استرس خیلی خیلی بزرگ نشستم روی صندلی و کنکوری که قرار بود خیلی خوب باشد را به معنای واقعی گند زدم الکی الکی و فردای کنکور را که از صبح تا شبش آبغوره گرفته بودم و وقتی اعلام نتایج شد و پنج هزار را دیدم و گریه ام می آمد! و وقتی جواب انتخاب رشته آمد و وقتی کاغذ مخصوصی که کد و رمز و این دنگ و فنگ ها را نوشته بود آوردم و چشمم را روی رمزی که محو شده بود و نمیشد خواندش، هی ریز و درشت میکردم اما فایده نداشت و وقتی داداش بزرگه با هزار بدبختی، بدون رمز، صفحه ی نتیجه ی نهایی را باز کرد، با دیدن مهندسی کشاورزی-دانشگاه صنعتی، مجددا زدم زیر گریه! و فکر میکردم از این بدتر هم میشد؟ را فاکتور بگیریم، سال کنکور یکی از سال های خیلی خوب و دوست داشتنی تحصیلی بود که واقعا با لذت درس میخواندم به خصوص شیمی مبتکران عزیز را که دلم میخواهد باز بروم سراغش!

(+)

الا غریب خراسان؛ رضا مشو که بمیرد، اگر که مرغک زاری ز آشیانه بیفتد

و آدم هرچقدر بد باشد و هر چقدر روسیاه باشد و هر چقدر قلبش سیاه باشد و هر چقدر همه چیز باشد، باز هم می تواند برای آدم خوب هایی مثل تو جان بدهد.
آدمِ خوبِ زندگی من؛ دوباره وامانده از همه ی درهای بسته و خسته از این خودی که ساختم به درگاه دست های مهربان تو پناه آورده ام.
گره کورهای زندگی ام را باز کن مهربان آقا، شنیده ام گره گشایی ..

خدا کند که کسی حالت‌ش چو ما نشود
ز دام خال سیاه‌ش کسی رها نشود

خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار
به نزد یار چو ما پست و بی‌بها نشود

جواب ناله‌ی ما را نمی‌دهد دل‌بر
خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود

به خانه‌ی دل ما پا نمی‌نهد دل‌بر
خدا کند که دلی خانه‌ی جفا نشود

شنیده‌ام که از این عبد یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود

مریض عشق‌م و من را طبیب لازم نیست
خدا کند که مریضیِ ما دوا نشود

کبوتر دل من جَلدِ بام خانه‌ی توست
خدا کند که دلی خانه‌ی جفا نشود

می آید از ره مردی سواره ..

سلامی به گرمای محبت خداوند به بندگان گنه کارش. سلامی به خنکای آرامش یادش ـ اَلا بِذِکرِ اَلله تَطمَئِنُّ القُلوُب ـ سلامی با طعم درک معیتش ـ هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم ـ سلامی از جنس ستاریتش برای بندگان نابنده اش. سلامی به معنای السلام المومن و المهیمن. و سلام بر تو ای گل زیبای نرگس، سلام بر تو ای آل یس، سلام بر تو ای داعی به سوی خدا، سلامی به وسعت دوری من از تو ، سلامی به گرمای نزدیکی تو به من، سلامی از جنس حسرت. حسرت یک عمر ندیدنت برای من و حسرت سر به راه شدنم برای تو، سلامی به ملامت یک عمر دوریم از تو، سلامی به محبت یک آن غافل نشدنت از ما و سلامی از نوع سلام شما که سلام ما نه سلام است بل همه جواب سلام شماست ...

سلام ای پسر فاطمه الزهرا؛ عرض تبریک آقا، و کمی بی تابی؛ این نفس ها به فدای کف نعلین شما، اندکی تند قدم بردارید..

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آدمی تعجّب می کند از وفور ایمان مردم آخرالزّمان که پیامبری را ندیدند و امام آسمانی را زیارت نکردند و تنها ایمان به سطوری می آورند که بر روی کتابهای باقیمانده از وحی و کلمات معصومین نقش بسته است.

ما شاید با ایمان ترین نباشیم اما محروم ترین چرا. محروم از دیدن روی سرورمان ...(+)

پست تکراری بود.پوزش