پنجشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۰ ب.ظ
از هشت شب ِقبل از کنکوری که کتاب را به اجبار بستم تا وقتی با داداش بزرگه رفتیم بیرون و هی به شوخی هایش لبخند الکی زدم و ده تا سه صبحی که یعنی قرار بود بخوابم و هی از استرس گریه کردم و نماز صبح پُر از دعایی! که خواندم و صبحانه ای که نتوانستم بخورم و وقتی که با یک دلهره و استرس خیلی خیلی بزرگ نشستم روی صندلی و کنکوری که قرار بود خیلی خوب باشد را به معنای واقعی گند زدم الکی الکی و فردای کنکور را که از صبح تا شبش آبغوره گرفته بودم و وقتی اعلام نتایج شد و پنج هزار را دیدم و گریه ام می آمد! و وقتی جواب انتخاب رشته آمد و وقتی کاغذ مخصوصی که کد و رمز و این دنگ و فنگ ها را نوشته بود آوردم و چشمم را روی رمزی که محو شده بود و نمیشد خواندش، هی ریز و درشت میکردم اما فایده نداشت و وقتی داداش بزرگه با هزار بدبختی، بدون رمز، صفحه ی نتیجه ی نهایی را باز کرد، با دیدن مهندسی کشاورزی-دانشگاه صنعتی، مجددا زدم زیر گریه! و فکر میکردم از این بدتر هم میشد؟ را فاکتور بگیریم، سال کنکور یکی از سال های خیلی خوب و دوست داشتنی تحصیلی بود که واقعا با لذت درس میخواندم به خصوص شیمی مبتکران عزیز را که دلم میخواهد باز بروم سراغش!
(+)
عکس رو یه جوری ربط بدین به رشته م!
پاسخ:
الان آره. ینی هرچی فکر میکنم میبینم خیلی خوب شد که توشهر خودمون و یه دانشگاه خوب هستم :)
+اوهوم
+دلت میاد؟به خصوص اون کتاب های مبتکران که من واقعا عاشقشون بودم و با لذت میخوندمشون! :دی
+ گلدون های خونه مونه.میشه ربطش داد به مهندسی کشاورزی مثلا!!!
پاسخ:
به منم خیلی خوش گذشت.ما 12روز عید رو مدرسه بودیم که یعنی درس بخونیم و اون 12روز از بهترین روزای کنکور بود :)
ولی من اشکم دم مشکمه! همه ش گریه:دی
آره اون دوخط آخر رو قبول دارم کامل. مطمئنم اینجایی که الان هستم به صلاحم بوده :)
پاسخ:
آره منم89
خراب کردی با 91؟ آیا 91 بد است؟ :/
اوهوم دبیرستان خیلی خوب بود:)
موفق باشی
پاسخ:
به خصوص اون تیکه هایی که با طنز و کاریکاتور توضیح داده بود :)
پاسخ:
بابا درس خون :)
ما9واحد شیمی داشتیم تو دانشگاه که خیلی برام عذاب بود! شیمی فقط همون سال های دبیرستان خوب بود
دیگه عکس به اون بزرگی گوشه وبلاگ از سی و سه پل و چندپست در مورد اصفهان و .. جا داره بگم صبح بخیر ایران بله اصفهانم :دی
پاسخ:
عه عه عه گریه چرا؟ :*
آره. اما دانشگاه هم بعد از یکی دوترم خوب شد
:)
پاسخ:
:)
عه! تشریف بیارید در خدمتیم
آره چرا پس پی ام نمیدی تو مسنجر؟! :دی
پاسخ:
اون موقع توی متن اضافه میکردم: با دیدن متاسفانه شما قبول نشدید مجددا زدم زیر گریه! و فکر میکردم از این بدتر هم میشد؟ را فاکتور بگیریم، سال کنکور یکی از سال های خیلی خوب و دوست داشتنی تحصیلی بود ..
پاسخ:
سلام
رجوع شود به متن پست!
پاسخ:
عه! چرا بابا! من ادت کردم اون دفعه ای!تو هم تاییدم کردی!همون seyede.135_110
پاسخ:
اوح! خدا رحمتشون کنه جمیعا
شیمی دانشگاه نه ها! شیمی دبیرستان.اونم از روی مبتکران های دوست داشتنی :دی
اوایل که اصن دوست نداشتم اما الان چرا،خیلی خوبه :)
پاسخ:
:)
الان مسنجر نیستم :)
پاسخ:
73ای! چه کوچولو:دی
ایشالا سال دیگه
پاسخ:
موافقم. خیلی ها سریه اشتباه یا یه مشکلی که پیش میاد زحمتشون به باد میره! البته معیار بهتری از کنکور هم فعلا یافت نمیشه!
پاسخ:
ماهم رفتیم گلستان شهدا
اصن برای همین کنکورت رو بد دادی:دی
پاسخ:
اوهوم.درهر صورت آقای محمدمهدی سرباز بودن امسال :)
پاسخ:
آره.شاید اون موقع دیگه اعصاب نداشتیم!:)
اوهوم.من اون آدمک ِخنگ رو دوس داشتم و از اون آدمک باهوشه بدم میومد! :| (آدمک های کنار سوال ها)
پاسخ:
لو بده رشته و رتبه رو ببینم توهم الکی گریه کردی یا نه؟ :دی
ایشالا اون چیزی که دوس میدارن قبول بشن :)
پاسخ:
به سلامتی :)
معماری دوست دارم.تغییر رشته دادی ینی؟برای ارشد؟
پاسخ:
عه مبارک باشه فارغ التحصیل شدنت :*
انشالله :)
پاسخ:
عه! خواستم تقصیرو بندازم گردن داداشت مثلا:دی
رشته ت چیه؟کجایی؟
پاسخ:
مرسی :)
تازه از والیبال دیدن فارغ شدم! تبریک به شدت :)) من اصولا بیدارم تا نیمه های شب.فعلا خطری تهدید نمیکنه بابام خوابن:دی
پاسخ:
سلام نواده ی مندلیف و شیخ بهایی:)
+خیلی دوسش داشتم
+عزیزم:) چه رشته ای حالا؟
+خواهش میکنم. اون نصفه ش رو هم بیا بگو :)
پاسخ:
سلام مهندس:)
اگه بابای منم مراقب بود استرس مضاعف میگرفتم:| حوزه ما دانشگاه اصفهان بود. با دوستام از اون بالای بالا که اومدیم بیرون و تا دروازه شیراز رو پیاده اومدیم و کلی خندیدیم که گند زدیم رفت! البته فک کنم خنده عصبی بود! چون بعد که از هم جدا شدیم و من اومدم خونه تا فرداش کلی گریه کردم :؟ دقیقا منم میگفتم سرنوشتم رقم خورد:( من به خاطر استرسی که داشتم اشتباهات داغونی کردم!سوال رو ندیدم و جا انداختم، گزینه رو اشتباه زدم و ..
عه نزدیکیم؟شماوم22بهمن؟
بابام؟از کجا؟مکه؟اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووه! خیلی وقته اومدن:)
پاسخ:
سلام عزیزم.خوبم خوبی؟
آره از حضرت علی(ع) هستش
پاسخ:
عه:دی
حالا شوما بچه کوجای؟:پی
پاسخ:
سلام
برعکس بابای من که خیلی خوشحال بود از نظر دانشگاهم :)
من وقتی نتایج اومد شوکه شدم چون رشته های دیگه رو برام زده بود قبول میشی.ولی سال ما خیلی انتخاب رشته داغون بود! :(
شما لطف داری همیشه.ممنونم
پاسخ:
چه رشته ای؟
ایشالا همون دولتی قبول بشی :)
پاسخ:
:)
برای منم خیلی دیر باز شد! عکس میلانی بود! :|||||||
پاسخ:
نخریش بعد پشیمون بشی بیای یقه ما رو بگیری:دی برو فقط تو یه کتابخونه ای جایی ورقش بزن! :) من قبل از اینکه سنم به شیمی خوندن قد بده کتاب های داداشم رو تورق میکردم و کاریکاتورها و اون جاهایی که شکلک خنگه رو گذاشته بود رو میخوندم و برای کنکور هم هر وقت خسته میشدم مبتکران رو میخوندم و لذت میبردم :/ البته یه بخشی از دوست داشتنم احتمالا مربوط میشه به معلم ِخیلییییی خوبمون
نه! انقد بچگونه شده ینی؟:دی مرسی :)
پاسخ:
سلام
یک دقیقه سکوت به احترام بدشانسی هایی که شما داشتید :|
خیلی خندیدم:دی
پاسخ:
سلام
خیلی هم خوب.با تشکر از زحمات شما جهت بالا رفتن آمار وبلاگ. روابط عمومی وبلاگ هوالعشق! :)
ممنون عزیزم
پاسخ:
دیدی چقد حرف گوش کنم؟ رجوع شود به پست جدید:دی
پاسخ:
شیب؟بام؟ :دی
هفته آینده گلستان خوبه؟
پاسخ:
ما خوشبختانه از نزدیک هیچ کنکوری ای رو ندیدیم!
+نه.من فقط خریدمشون برای کادوی روز مادر!
پاسخ:
باعرض معذرت از دوستانی که کامنت گذاشته بودن، حذف شد ...
پاسخ:
این خز بازی ها رو بذار کنار :|
پاسخ:
باور میکنم.منم از خوده کنکور بدم میاد :/
پاسخ:
سلام.نرفتیم حالشو نداشتیم!
جدی؟خب خداروشکر نیکبخت رو دوست دارم! نمیشد از منم بپرسی کی باید برم و اینا؟ نیکبخت همیشه هستش؟چیکار باید بکنم؟ نمیشد باهم باشیم؟کی این تقسیم بندی ها رو انجام داده؟
باتشکر
پاسخ:
ما به دیدن تصاویرش از اخبار و سایت ها کفایت میکنیم :)
پاسخ:
اون دعا مال اینه که رشته ی خوب و دانشگاه خوب قبول بشن وگرنه همه قبولن.آزاد هم که کنکور نداره کلا!
پاسخ:
سلام
:)
خواهش میکنم عزیزم :)
پاسخ:
سلام
پس چرا من فکر میکردم شما طلبه هستید؟!!! :)
جدی؟ چندتا دوست دارم گرایش آب.همه ش مینالن!:دی من گرایش باغ هستم. 6واحد از درس های شما آبی ها رو پاس کردم به یه بدبختی و فلاکتی!3واحد مساحی 3واحد آبیاری.چه وعضه درسه که شما دارین؟ :دی
آمین
پاسخ:
اووووح350!! :|
زیست اون کتاب گربه رو خیلی دوست داشتم به خصوص داستان اولش رو که وقتی خوندمش، خیلی جوگیر شدم:دی
ریاضی خیلی وقت نذاشتم همون گاج ها رو میخوندم
دین و زندگی رو هم گاج سفید که خیلی خیلی خیلی خیلی دوستش داشتم.اصن کتاب دینی خودمون رو نخوندم.سفید ِسفید مونده!
خب خوبه خداروشکر :) به قولی باغا گُلن! گُلا باغن! :)))
سلام مهندس باغ. دونقطه عینک آفتابی!
من اصلا به ارشد فکر نمیکنم! :|
پاسخ:
شیب؟بام؟سرملی؟درس؟
:))
پاسخ:
ندیده بودم پروفایلتون رو.
:)) خیلی درس های دوست نداشتنی هستند! کشاورزی فقط باغ که خیلی قشنگه و یا نهایتا صنایع غذایی که خوشمزه س! :دی
انشالله که موفق باشید
پاسخ:
:)
خب کلا خانواده ی کاکتوس ها نور زیاد میخوان و آب کم تا متوسط. کاکتوس های خودم که خیلی وقتی هم نیست خریدمشون پشت شیشه بالکنن و هفته ای دو-سه بار بهشون آب میدم.رشدشون خوب بوده :)
خب هر وقت که خیلی بزرگ شد میتونه قلمه ش بزنی و از هرکدوم از کاکتوس هات چندتا بچه کاکتوس به دست بیاری :)
پاسخ:
خب همین دیگه! شکنجه شون داری میدی :دی همینی که تا الان یکم رشد کردن برات خیلی مرام گذاشتن! بابا این کاکتوس های بیچاره نور میخوان.بذارشون یه جایی که نور بهشون برسه. مثل پشت شیشه یا همون حیاط. آب هم نباید زیاد بهشون بدی ریشه هاشون آسیب میبین. هفته ای دوسه بار. خب مقاومت هاشون باهم فرق داره اونارم برای رشد بهتر بذار در معرض نور زیاد و آب کم. آره اون درازا خیلی خوبه رشدش.تند و سریع. ولی کلا کاکتوس تو مناطق گرم و خشک خوب رشد میکنه.تو بیابون های لوک خوش شانس ندیدی چقد کاکتوس هست؟:))
پاسخ:
آره دیگه. مگه اینکه خودتم کوچ کنی به یه جایی که نور کافی داشته باشه. شبا بیارشون پیشت که کلا نوری نیست!
6-5ساعت هم با این وضعیت غنیمته :))
خواهش میکنم :)
پاسخ:
اووووه این پسته چی بوده اصن؟چی نوشتن ایشون؟اوووووووه این پستو چیجوری پیدا کردی بخونی؟اووووه
پاسخ:
دنبال چی میگشتی خب؟
اگه میخواستم همه بخونن که رمز نمیذاشتم.رمزش فقط برا همسرمه باعرض پوزش