ترسم که اشک در غم ما پرده در شودوین راز سر به مهر به عالم سمر شودگویند سنگ لعل شود در مقام صبرآری شود ولیک به خون جگر شودخواهم شدن به میکده گریان و دادخواهکز دست غم خلاص من آن جا مگر شوداز هر کرانه تیر دعا کردهام روانباشد کز آن میانه یکی کارگر شود ..