هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

۳ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

اللهم انی اسئلک یک وقتی(23 ذی القعده مثلن) که رو به گنبد نشسته ایم و صدای سابیده شدن قند می آید و زمزمه ی دعاها، دستمان را بگذاری در دست هم و دعا و نگاه مهربانت را بدرقه ی زندگی مان کنی. برویم و خوشبخت شویم به دعایت.

به نیابت از مجردها :-)

  • هوالعشق
دلم برای سحرهای گوهرشادت که من بودم و تو بودی و صدای امین الله و نسیم باد؛ برای وقت های دلشکستگی ام که من بودم و نگاه ِمهربان تو و بوی ناب عطر حرم و پناه گاه ِهمیشگی ام، دارالاجابه؛ برای شب های انقلاب که من بودم و تو و صدای نقاره ها و پر و بال زدن کبوترها؛ برای آن گوشه ی قدس که من بودم و تو بودی و تکان تکان های پرچمت و صدای هق هق ِ آدم های خوب؛ برای جامع رضوی که من بودم و تو بودی و صدای قدم زدن ها؛ برای نم نم باران که من بودم و تو بودی و چک چک اشک ها؛ تنگ شده جانم. دلم برای خود ِ خودت تنگ شده حضرت آقا.
میلادت مبارکمان حضرت عزیز:*
  • هوالعشق

آدم ها(بعضی هایشان) یک نقطه توی زندگی شان دارند که بالاخره یک وقتی می رسند به یک جایی که حسرت ِاز آن نقطه به قبلشان را می خورند، که آه خدایا کاش می شد برگشت به از آن نقطه به قبل. نقطه ای که قبل از آن مثلا خیلی ساده شاد بودند. خیلی عمیق می خندیدند. خیلی کارها می کردند. خیلی آدم خوبی بودند. خیلی بنده ی خوبی بودند. خیلی همه چیز بودند خلاصه،  و بعد یکهو نمیدانم خوشی میزند زیر دلمان؟ یا  چه مان میشود از آن نقطه به بعد! که گند میزنیم به خودمان و حال خوبمان و فقط مینشینیم به تماشای قبل از آن نقطه و آه می کشیم.


پ.ن: فکر میکنم هیئت هفتگی مان* که سال ها از آخرین باری که رفتم میگذرد چیزی بود که نرفتنش شد آن نقطه و روزهای پُر حسرت ِ بعدش.

* اسم دلنشینی داشت، بهشت!

  • هوالعشق
head:script/span