چه بنویسم جان ِ دلم؟ چه جور بنویسم که چقدر حس خوبی ست اینکه آدمی به بیچارگی و سیاهی و تنهایی من، پدری داشته باشد همچون تو؟ پدری که با همه ی بدی های بچه ی تخسش، بازهم پدری میکند بی منت و شش دانگ حواسش هست به تمام وجود ِ بچه اش. پدری که وقتی هیچ کس نیست، او هست و بودنش به همه ی نبودن ها می ارزد. پدری که هر وقت دلت گرفت یا شکست یا تنگ شد یا چه و چه، می شود پناه برد به آغوشش. پدری که گوش ِ شنواست برای کلمه به کلمه ی حرف هایی که خریدار ندارند. پدری که سنگ صبور است برای دردها. پدری که میان همه ی رفتن ها و بازگشتن های من، همیشه منتظر میماند. پدری که خیلی خوب است. پدری که خیلی خیلی خوب است. پدری که .. کسی چه میداند چقدر شیرین است طعم سیادت این خاندان کرامت؟
حضرت خدا؛ تا دنیادنیاست باید تسبیح انداخت و شکر گفت بابت افتخاری که نصیبمان کردی.بابت آقازاده بودنمان!
تا نفس دارم میگم: علی ولی الله، به سر دارم میگم: علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله.علی ولی الله...
امیرالمومنین یک جور خاصی برایم عزیز است. یک جور خاص و ناب. یکی از قشنگ ترین و دوست داشتنی ترین عیدهای روزگار من، عیدغدیرست . روزی که به اندازه ی تمام روزهای سال، لب هایم پر است از لبخند و دلم قنج میرود برای حضرت. این مولودی را از ته ِته ِته دلم عشق می کنم و می شنوم و کیلوکیلو قند توی دلم آب میشود با هر باری که میگن: علی رو عشقه :)
بشنوید و عشق کنید(+) عیدتون بابرکت