Title-less
جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۶ ق.ظ
در راستای سه پُست قبل تر، اضافه میکنم که آدم باید یک جایی را هم داشته باشد تا به وقت دلتنگی و بیچارگی پناه ببرد آنجا. یک جایی مثل پنجشنبه های گلستان شهدا. که برود یک گوشه، دست ها را آویزان زانو کند، چادر بکشد روی سرش و گم شود توی تاریکیِ هیئت و گریه کند همه ی نمیدانم چه را ... و بعد سبک و رها برود پی کارش!
حضرت ستار العیوب؛ گفته بودید ادعونى استجب لکم. گفته بودید از من بخواهید هر آنچه را میخواهید. گفته بودید اشک های جوان ها و دل های شکسته را خریدارید. گفته بودید خدای گناه کاران هم هستید. گفته بودید شرم تان میشود که پاسخ بنده های بی پناه را ندهید. پس بسم الله .. این شما و کرم تان و این من و دستان خالی و دل ِ پُر و بار سنگین گناه هان و دعاهایم ..
- ۹۱/۰۷/۱۴