یکی از وبلاگ ها گفته بود از ده خوشبختی تان بنویسید و من نوشتم:
1_ برخلاف بعضی ها که ایران را جای ماندن نمی دانند و دائم برای ایران و ایرانی جماعت تاسف می خورند، خوشحالم که یک ایرانی هستم و در اصفهان زندگی میکنم.البته اگر مشهدی بودیم خوشبختی مان دوچندان میشد ولی شاکریم
2_خانواده ام که می میرم برایشان، هرچند ظاهرم این را نشان نمیدهد!
3_سیادتمان که به قدر کافی پُزش را داده ام.
4_همسرم که بی نظیر است(ولله خیرالحافظین و هو ارحم الراحمین.فوووت)
5_محبتی که به امام رضا و ائمه دارم:*
6_شیعه بودنمان. واقعا خوشبختی بزرگی ست چون ابدا در خودم نمبینم که اهل تحقیق باشم در ادیان!
7_سلامتی خودم و خانواده.
8و9و10 را باز اختصاص می دهم به خانواده ام، همسرم و امام رضا. بس که خوشبختی های بزرگی هستند.
شما هم بنویسید از خوشبختی هایتان
دلم محرم می خواهد و روضه ی تاسوعا، که دم بگیرم آب به خیمه نرسید، فدای سَرَت، فدای سَرَت ..
خدایاجان از این که اجازه دادی پیشوند سید، مزین ناممان باشد، یک دنیا که کم است! یک آخرت ممنون:*
در گلستان گفت بلبل این ندا، خوش به حال سیّدا
می کند هر ضربه ی قلبم صدا، خوش به حال سیّدا
دید شاگردی به مکتب خانه ای، سیّدی نورانی و دردانه ای
گفت با افسوس ناگه مرشدا، خوش به حال سیّدا
هر جوان و پیر هر بی یاوری، پهلوان و میر و هر نام آوری
ذکر ثروتمند و هم ذکر گدا، خوش به حال سیّدا
گفت دلبر با دل آرای دلش، گفت آدم با همان آب و گِلش
این نگردد از دو لبهایم جدا، خوش به حال سیّدا
هرکهعاشق پیشهی پیغمبرست، آرزویشخندههای حیدرست
بر دلش این را کند نور هدا، خوش به حال سیّدا
شالسبزسیّدی عشقمن است، نام اومرهم به هر دردتنست
شال آن ها بر وجودم چون ردا، خوش به حال سیّدا
بی گمان حتی نبی و فاطمه، عالمین و انبیاء، ذکر همه
بی گمان حتی خدا گوید خدا، خوش به حال سیّدا.