گاهی وقت ها هست که خدا می آید پایین، کنار بنده اش مینشیند، گره ِ بغض هایش را باز می کند و دانه دانه ی اشک هایش را پاک، و دم گوشش زمزمه می کند: غصه نخور بنده ام، و عسى أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم وعسى أن تحبوا شیئا و هو شر لکم ..
و چقدر بعدترش، که به این آیه ایمان آوردی، دلت می خواهد سر در بغلش پنهان کنی و گریه کنی که انقدر خدای خوبی ست و تو دیر فهمیدی؛ نفهمیدی!
*لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا
غم مخور، خدا با ماست!
*اگر سفره ی خدا ماه روزه باشد و سفره امام حسین ماه محرم، سر سفره ی امام حسین کسانی را راه میدهند که سر سفره ی خدا هم راهشان نمیدهند.
این یعنی اینکه میشود با همه ی سیاهی ها و روسیاهی ها، سیاه پوشید، سر کج کرد و رفت هیئت، لابه لای آدم های خوب و همه ی گریه هایی نکرده را برای حضرت غریب گریه کرد.
*منِ ِاو
محرم نوشت ها را اینجا بخوانید
حضرت بابا؛
برای ما که حاجی همیشگی رویاهای ورودی باب الجوادت هستیم
برای ما که جیره خوارِ همیشگی زمزم ِ آب های سقاخانه ات هستیم
برای ما که نمک پرورده ی آرزوی میهمانی سفره ی پربرکت مهمان خانه ات هستیم
برای ما که کبوتر ِ جلد ِ آستان پرمهر ِ صحن و سرایت هستیم
برای ما که تبرک شده ی نوازش در و دیوارهای پرعشق حریمت هستیم
برای ما که بی آبروی آبرودار شده از جایگاه زائر شدنت هستیم
برای ما که مجنون شده ی شنیدن نام شیرین تر از عسلت هستیم
برای ما که فرزندان ِ همیشه ناخلف بهترین بابارضای دنیا هستیم
هیچ چیز به اندازه ی معطر شدن لحظه ی ثبت و ضبط عهدهای دوست داشتنمان با ثانیه هایی که مزین اند به نام شهلایی ات، زندگی دونفره مان را ضمانت امین اللهی نخواهد کرد؛ دعایمان کن جان ِدلم :*
باید تک تک شیعه هایت چاه داشته باشند تا وسط مولودی ها و کِل کشیدن ها و دست زدن ها؛ وقتی یاد ِغصه ها و تنهایی هایت می افتند بروند سر در چاه کنند و غربتت را اشک بریزند و باز برگردند و بزرگترین عیدشان را لبخند بزنند.