پنجشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۳ ب.ظ
همیشه دوست داشتم فرصتش دست میداد و این موقعیت ها رو تجربه میکردم! آیکون یکی که تحت تاثیر کتاب دا قرار گرفته!
اون بالایی ها رو که عمرا بتونم دست بگیرم و بدوم! ولی امدادگری و کمک های مردمی از کارایی که خیلی دوست داشتم بودم و انجام میدادم
این سه تا موقعیت حتی! :|
تا ببینیم با آمریکا تا کجا پیش میریم و ما به آرزومون میرسیم یا نه! نشدم، الاعمال بالنیات! من دیگه حرفی ندارم :|
پاسخ:
سلام
منم همینجورم ولی دیگه آرزوعه دیگه عملی که نمیشه!بالنیات هم هست! پس الکی نیت کن!:دی
پاسخ:
خودمم یاده همین شعر افتادم!
پاسخ:
سلام
اینجور که میگید من باید همون اسلحه رو بردارم برم خط مقدم!
آره مگه چیه؟ باصدای پسرخاله!
ندارم!
پاسخ:
مامانت دارن نشونه گیری رو تمرین میکنن برای روز مبادا! آیکون اوج خوش بینی به پرت شدن دمپایی:دی
پاسخ:
امداد که دل بیشتری میخواد! همه ش خون و خون ریزی! :)
پاسخ:
سلام
بالاخره شماها باید برید زخمی بشید که من بتونم به ارزوی امدادگریم برسم دیگه! :دی
نه من فکر همه هستم.همینجا جنگ بشه که همه به ثواب برسیم!
اونجا دیگه خیلی جنگه! ترسناکه! :|
پاسخ:
ینی مالیاتامون میره برای ارتشی ها؟ آیکون یه اصفهانی که تاحالا تو باغ نبوده! :دی
پاسخ:
سلام
خوش به حالتون!
مادر شما که دستتون بالاست دارید دعا میکنید یهو یه شغل خوب برا اقامون بخواین دیگه! :دی
آرزوعه دیگه!عیب نیس که :پی
پاسخ:
سلام
و همچنین کتاب های اینک شوکران :)
انشالله :)
پاسخ:
مگه من گفتم اینا دروغه و واقعیت نداره؟ :|||
پاسخ:
واقعن برای خودم متاسف شدم! از من بعید بود! :دی
پاسخ:
آره چرا به فکر خودم نرسیده بود؟ اتاق فکر بهتره! تصمیمم عوض شد! میریم اتاق فکر:دی
پاسخ:
میشه؟ نه میشه؟ من اون مدتی که گیر داده بودم به مجموعه ی اینک شوکران و اینا، آمادگی اینو پیدا کرده بودم که با یه شهید زندگی کنم! ینی اینقد! :|
+اومده بودی مرخصی یعنی؟ :دی
پاسخ:
ایشالا که هیچ وقت،هیچ جا،جنگ نباشه :)
پاسخ:
سلام :)
آره خصوصی بود!
منم اون موقع ها یکی از نیاتم همین بود که تو گفتی ولی قسمت نشد. و به همون الاعمال بالنیات بسنده کردیم :دی ایشالا که شما موفق باشی :*
پاسخ:
سلام
دعاگو هستیم انشالله
پاسخ:
توی چی؟ توی جنگ کردن باهاشون؟ از چه لحاظ؟ به نظره من که اونا خیلی بدترن که! ترسناک ترن!
پاسخ:
سلام :*
در این زمینه از من توقع هیچ انتظاری نداشته باشید! الا جیغ و ویغ!:دی
پاسخ:
شعر من نبود البته :)
پاسخ:
:))
حالا هروقت شهیدش جور شد،فکر اونجاشو میکنم:دی
پاسخ:
خیلی ممنونم :)
ما هم دعاگوییم :*
پاسخ:
:)))
مشکل قرص رو که گفتم با موز حل کردم:پی
جوجه هم که فک نکنم وسط جنگ باشه! ولی خب واقعیت اینه که اردوهای جهادی رو نمیرم چون گاو و گوسفند هاشون همینجوری ولن! :|
پاسخ:
چه خوب :)
مرسی.منم دعاگوهستم به ظرط لیاقت:*
پاسخ:
سلام
خیلی خوب بود شعر :)
پاسخ:
چه خوووووب :) مرسی.زیارتت قبول :*
:))
پاسخ:
سلام
من باید خجالت بکشم نه شما :) ما مخاطب آزاریم دیگه! چه میشه کرد؟:دی
جفتش دوتاست :)))
پاسخ:
مرسی بابت کامنت های همیشه خوبت :*
نظر لطفته :)
پاسخ:
ممنون و به همچنین
حرف تو گوش من نمیره :دی
پاسخ:
سلام
عیدشمام مبارک و پربرکت
عیدی؟شیب؟بام؟:دی
پاسخ:
اشتباه به عرض تون رسوندن!:))))