چشم هایش را بسته بود و اذان می گفت، به "حی علی خیر العمل" که رسید فرشته از گردنش آویزان شد و بوسیدش. منوچهر "لا اله الا الله" گفت و مکث کرد. گردنش را کج کرد و به فرشته نگاه کرد " عزیز من، این چه کاری ست؟ می گوید بشتابید به سوی بهترین عمل، آن وقت تو می آیی شیطان می شوی؟"
فرشته چند تار موی منوچهر را که روی پیشانی خیسش چسبیده بود کنار زد و گفت "به نظر ِ خودم که بهترین کار را می کنم"
اینک شوکران.شهید منوچهر مدق به روایت همسرش
ممنون از دعای خیرتان.
عاقبت به خیر باشید.
و ما که ندای اذان می شنویم و نشسته ایم!
یا علی