دست خسته ی مرا، مثل کودکی بگیر/ با خودت ببر، خسته ام از این کویر
يكشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۱، ۰۳:۰۵ ق.ظ
طبیعتا باید این سحرها و روزها و شب ها، سحرها و روزها و شب های خوب و خاصی باشند به برکت ماهِ خدا، اما نیست!
همه چیز به همان تکراری ِروزهای قبل است، آنقدر تکراری که گاهی دلم میخواهد مثل توی فیلم ها، بزنم زیر میز ِ زندگیم توی کافه ی دنیا!
یک جای دلم میلنگد .. و به تو فکر میکنم خدا، که چقدر خسته شدی از من!
دعادعا میکنم برای دریافت پیامکی از سازمان عتبات دانشجویی..
- ۹۱/۰۵/۱۵