در محضر بزرگان
علت اینکه خدا راه را می بندد برای این است که دلش برای تو تنگ شده بود . چون می خواهد تو را خصوصی ببیند . راه را بست تا بروی پهلوی خدا .
لذا وقتی در زندگی راه بندان شد در آنجا خیلی زور نزن ، بدان با زور تو آنجا راه باز نمی شود . آن کسی که راه را بسته فقط او می تواند راه را باز کند .
برو پهلوی خدا و به خدا بگو چکار با من داشتی که این راه را بستی ؟ یک دقیقه با خدا خلوت کن آنوقت می گوید با تو چکار داشتم . آنوقت می گوید دوستت داشتم و دلم برایت تنگ شده بود ، یادت رفته بود که خدایی هم داری . یک وقت هم می بینی مطلب دیگری است که به قلب او الحام می شود .
وقتی از آن خلوت بر می گردی می بینی راه بندان باز می شود . حاجت را داد تا بروی پهلوی قاضی الحاجات . مشکل را داد تا بروی پهلوی حلال مشکلات .
علت مقدر شدن مشکلات در زندگی همین است . در حدیث قدسی است که : « کسی که بین خودش و خدا را اصلاح کند ، خدا بین او و مردم را اصلاح می کند » .
پس همه گیرهایی که در روابط مان با مردم پیدا شده سایه گیرهایی است که در رابطه مان با خدا ایجاد شده است . چون آن رابطه گره خورده سایه آن گره افتاده در رابطه مان با خلق .
این را بدانید که سایه یک گره را که نمی شود باز کرد ، سایه را که نمی تواند تغییر دهید ، سایه را اگر تغییر دهید خود بخود سایه هم تغییر می کند . پس اگر گره ای را که در رابطه ما با خلق است سایه گره ای است که در رابطه مان با خدا وجود دارد . لذا باید برویم گره ای را که با خدا داریم باز کنیم .
وقتی آن گره باز شد سایه اش هم باز می شود .
همه گره ها و گیرهایی که داریم اینها سایه گیرهایی است که با خدا داریم .
باید برویم پهلوی خدا و رابطه مان را با او صمیمی تر کنیم و با خدا آشتی کنیم . رابطه مان را با او صاف تر و لطیف تر کنیم و بنده مطیع تر خدا بشویم ، بنده ذاکر خدا بشویم ، بنده محب خدا بشویم ، آنوقت وقتی می آیی در جامعه می بینی هیچ گره ای وجود ندارد . آنوقت می بینی همه آن آدمهایی که تا دیروز جلویت ایستاده بودند و با تو می جنگیدند حالا می شوند مطیع و فرمانبر تو
- ۹۱/۰۱/۲۴
از این لطافت هام نداریم، یذره آدم بشیم و کم غر بزنیم به همه چی!
ما به تازگی از یه راه بندون عبور کردیم..به سلامتی..به لطف خدا