*اگر سفره ی خدا ماه روزه باشد و سفره امام حسین ماه محرم، سر سفره ی امام حسین کسانی را راه میدهند که سر سفره ی خدا هم راهشان نمیدهند.
این یعنی اینکه میشود با همه ی سیاهی ها و روسیاهی ها، سیاه پوشید، سر کج کرد و رفت هیئت، لابه لای آدم های خوب و همه ی گریه هایی نکرده را برای حضرت غریب گریه کرد.
*منِ ِاو
محرم نوشت ها را اینجا بخوانید
باید تک تک شیعه هایت چاه داشته باشند تا وسط مولودی ها و کِل کشیدن ها و دست زدن ها؛ وقتی یاد ِغصه ها و تنهایی هایت می افتند بروند سر در چاه کنند و غربتت را اشک بریزند و باز برگردند و بزرگترین عیدشان را لبخند بزنند.
دودوتا چهارتا میکردم و دعاهایم را پشت سر هم ردیف کرده بودم که شنیدم یکی صدایت زد:
یا باب الحوائج ..
*(+)
کربلا رفته ها میدانند، کربلا نرفته ها هم میدانند که در کربلا آدم بغض دارد، اشک اما نه! تمام چهار روز کربلا آن بغضی که گیر کرده جایی وسط گلو، هی بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشود تا برگردی و به اندازه ی تمام روزهایی که از کربلا جاماندی اشک بریزی. چهار سال پیش همچین وقتی، بین الحرمین را قدم میزدم. فاصله ها بس نیست جانم؟
*(+)