هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

۱۲۹ مطلب با موضوع «هوالعشق» ثبت شده است

فوقف العباس متحیّرا

سنگین ترین روضه ایست که شنیده ام ..

دلم هیئت می خواهد و روضه ی تاسوعا، که دم بگیرم سقای دشت کربلا،‌ ابوالفضل ابوالفضل ..


  • هوالعشق

*اگر سفره ی خدا ماه روزه باشد و سفره امام حسین ماه محرم، سر سفره ی امام حسین کسانی را راه میدهند که سر سفره ی خدا هم راهشان نمیدهند.

این یعنی اینکه میشود با همه ی سیاهی ها و روسیاهی ها،‌ سیاه پوشید،‌ سر کج کرد و رفت هیئت، لابه لای آدم های خوب و همه ی گریه هایی نکرده را برای حضرت غریب گریه کرد.

*منِ ِاو

محرم نوشت ها را اینجا بخوانید

  • هوالعشق

باید تک تک شیعه هایت چاه داشته باشند تا وسط مولودی ها و کِل کشیدن ها و دست زدن ها؛ وقتی یاد ِغصه ها و تنهایی هایت می افتند بروند سر در چاه کنند و غربتت را اشک بریزند و باز برگردند و بزرگترین عیدشان را لبخند بزنند.


حضرت ِجان؛ چقدر این روزها که سبز پوشیدیم و تبریک گفتیم و شنیدیم و جشن گرفتیم، همین روزهایی که لبخند از لب هایمان نمی رود و هی *مولودی کریمی را پلی میکنیم و قند توی دلمان آب می شود، دوست ترت دارم :* برای ما که با تمام ناخلف بودنمان، به نام شما می شناسندمان دعا کن تصدقت شوم.
*پیوندهای روزانه-مولودی کریمی.علی رو عشقه
  • هوالعشق
دوستت دارم

و همین غمگین ترم می کند

وقتی که نمی توانم

چهار فصل جهان را

بر شانه های تو آواز بخوانم ...


"م ملک دار"
  • هوالعشق
بهر حاجات اگر دست دعا برخیزد
دلبری هست به هر حال به پا برخیزد

لطف آقای خراسان ز همه بیشتر است
هر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد ..

عرفه؛ برای برآورده شدن حاجاتتان، اول برای بقیه دعا کنید!

مثلا اول برای من! :دی

  • هوالعشق

دلم گرفته برایت زبان ساده ی عشق است

سلیس و ساده بگویم؛‌ دلم گرفته برایت

  • هوالعشق

من دعا می کنم و خدا را به التماس میخوانم

و تمام امیدم این است که تو پُشت بندش بگویی:

                                                                          من ضامنم!

  • هوالعشق

دودوتا چهارتا میکردم و دعاهایم را پشت سر هم ردیف کرده بودم که شنیدم یکی صدایت زد:

یا باب الحوائج ..

*(+)

  • هوالعشق

  • هوالعشق

کربلا رفته ها میدانند، کربلا نرفته ها هم میدانند که در کربلا آدم بغض دارد، اشک اما نه! تمام چهار روز کربلا آن بغضی که گیر کرده جایی وسط گلو، هی بزرگ و بزرگ و بزرگ تر میشود تا برگردی و به اندازه ی تمام روزهایی که از کربلا جاماندی اشک بریزی. چهار سال پیش همچین وقتی، بین الحرمین را قدم میزدم. فاصله ها بس نیست جانم؟

*(+)

  • هوالعشق
head:script/span