هوالعشق

هوالعشق

زیر دین چهارده معصومم اما گردنم
زیر دین حضرت علی بن موسی بیشتر

طبقه بندی موضوعی
آرشیو

[...]

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۰ ق.ظ

وقت هایی هم هست که یک بغض بزرگ، همه مان را ساکت می کند. وقت هایی مثل ماه عسل دیشب، که من همه اش فکر میکردم چقدر خوب میشد که تو هم برمیگشتی، همان وقت ها که مامان بزرگ با یک دنیا امید صبحش را شب می کرد...

باید مادر باشی و بچه ی ته تغاریت برود و حتی خبرش هم برنگردد تا معنی بازگذاشتن همیشگی در ِ‌خانه را بفهمی. اصلا انتظار را از چشمان همیشه منتظر یک مادر ِمفقودالاثر باید درس گرفت. حالا یکی بیاید با همان ضرب و جمعی که 19روز تشبیه شد به 190سال، حساب کند 28 سال می شود چقدر؟ می شود چقدر بغض؟ چقدر انتظار؟ چقدر خون دل؟ چقدر حسرت؟ چقدر آه؟ من حساب و کتابم ضعیف است اما لابد آنقدر زیاد میشد که مادربزرگ قصه ی زندگی ما در بی خبری از ته تغاری اش، دق کرد و مُرد.


  • ۹۲/۰۴/۲۹
  • هوالعشق

دیدگاه (۳۷)

  • استار بانو
  • :-اس


    پاسخ:
    :*

    جدیدن فوت شدن مادربزرگت؟

    خدا رحمتشون کنه...

    این انتظارها خیلی سخته... این خون دل ها خیلی درد داره .... من نمیتونم درک کنم ولی گمون کنم یه حس ناب عاشقی هم پشتش هس... عشق بازی با خدا

    هروقت اسم مفقودالاثر میشنوم یاد این بیت میفتم که خیلی دوسش دارم

    هنوز شیطنت کودکی ت را داری

    دوباره گم شده ای ای پسر! امان از تو ...

    پاسخ:
    نه قدیما فوت شدن!
    ممنونم
    خیلی. اون موقعی که مامان بزرگم بود یه بار یه جنازه اشتباهی آوردن به اسم عموم. وسط مراسمی که براشون گرفته بودیم گفتن عه! ببخشید اشتباه شده جنازه برا یکی دیگه ست!
    دوباره روز از نو روزی از نو. عموم تا اون موقعی که مامان بزرگم زنده بود حتی یه تیکه سنگ قبر هم نداشت که مامان بزرگه سرگردون نباشه تو گلستان شهدا. بعده ها براشون یه یادبود گذاشتن که دیگه اون موقع مامان بزرگم نبود ..

    خیلی قشنگ بود.مرسی
    . . .
    هعی روزگار
  • خارج ازچارچوب
  • زبون و عقل و فهم من قاصره برا درکش

    راستی

    آن پیرزن تنهایی که توی کوچه ی ما همیشه ی خدا از لای در خانه شان چشم به راه  پسرش بود

    مُرد.


    حتی بیشتر...


    +بغض

    +اشک

    واقعا چی میتونه جوابگوی این همه انتظار باشه؟

    دنیا؟

    آخرت؟

    بهشت؟

    از همون چیزاست که از قوه ی درک ما خارجه. حتی فکر کردن بهش دیوانه کننده ست...

    فقط خدا میدونه و خدا

    انشا الله فاطمه زهرا (س) آن دنیا شفیعشان باشد تا مزد این همه رنج و بی خبری رو بگیرند.
    پاسخ:
    ممنون.انشالله
  • هما یوسفی
  • عمع م.نم همیشه میگه حبیب برمیگرده هفته دفاع مقدس یک چشمش اشکه یک چشمش خون:(
    یا علی
    ماه عسل دیشب خوب بود.....بغض داشت......
    یه چیزی شبیه معجزه بود برای پدر و مادر کر و لال.....
    و اینکه خدا واقعا فراموشمون نمیکنه......حکمت اومدن اون جناره ی شهید برای پدر و مادرش باور نکردنی بود که البته ممکنه رازهای دیگه ای هم پشت این داستان باشه که ما نمی دونیم!
    بمیرم برای مادراشون :(

    چقد درد تو توضیحه این حالات بود ....


  • ترنم بانو
  • ماه عسل دیشبو استثناأ ندیدم و الان از پست شما خوندمش.

    خدا مادربزرگتونو بیامرزه.

    پاسخ:
    ممنونم

    آن سان که درخت،برگ را زیسته اید

    در عریانی،تگرگ را زیسته اید

    بیچاره به ما که زندگی را مُردیم

    خوشبخت شما که مرگ را زیسته اید...

  • بے بازگشتــــ ...
  • چه حالیست... حتی تصورش هم در ذهن جا نمیشود...
  • ستار(خرابات)
  • سلام

    یکی از موقعیتهایی که حتی نمیتونم تصورش رو هم بکنم برام پیش بیاد،بودن به جای همین پدر و مادر های شهدا و جاویدالاثر هاست

    التماس دعا

     

    پاسخ:
    سلام
    ..
  • آخرین حضور
  • بمیرم ...

    پاسخ:
    خدانکنه.سلامت باشین
    ماه عسل ِ دیروز پر از بغض بود...
    هم برای آن چهارسال ...
    هم برای آن خانواده ای که هنوز چشم به راه ِ فرزندشان هستند و غافل از اینکه...
    با بغض دعا کردم برنامه ی دیروز را دیده باشند...
    هدرتان را که دیدم
    دل‌م آرام گرفت ...
    پاسخ:
    خیلی هم خوب :)
  • مـَـ ه جَـبـیـטּ
  • سلام سیده ..

    قلمَ م روون نیست ..
    حساب کتاب َم تا اینجا رسیده که خیلی بدهکارم ..

    ه ه ه
    ه ه
    ( اشک )
    پاسخ:
    سلام

    انشالله که شرمنده نباشیم

    واااای !! الهییییی ... :((((

    خدا رحمتشون کنه .. چقدر سخت .. هرچند که اصلا درکشون نمیکنم !!

    پاسخ:
    ممنون عزیزم :)
  • زهرا دمیرچی
  • سکوت ناشی از عجز از درک...

    سلام

    دق کرد و مرد...

     

    ومادری قبل از اینکه پیگر فرزندش برسد به تهران دق کرد و مرد...

     

    و مادری یواش یواش دیابتش میزنه بالا و به چشمش و نابینایی و اول قطع یه پا و چند سال قطع اون یکی پا...

    بعد از شهادت دو عزیز دلش....

    یکی یکی دارن از پیش ما میرن....

    پاسخ:
    سلام
    ...

    +خصوصی: بزرگوارین شما.محتاجیم به دعا
    انقدری هست که نشه درکش کرد.
    خدا رحمتشون کنه..
    پاسخ:
    ممنون
    مطلب کاملاً انحرافی:

    ولی این ماه عسل هم معلوم نیست با مخاطب چند چند است. نه به آن برنامه‌که شما گفته‌ای، نه به برنامه‌ی دیشبش که شده بود پخش زنده‌ی دعوای عروس و مادرشوهر!!

    پاسخ:
    آره ولی خب خود علیخانی هم هی میگفت حرف اونا رو نزنین و ایناو سریع جمعش کرد ولی با این وجود من دیشب برای خانمه اشک هم ریختم! :/
    یاد این شعر افتادم..
    دلگیرم
    چونان پیرزنی
    که آخرین سرباز برگشته از جنگ
    پسرش نیست..
    پاسخ:
    :((
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • الهی ...
    نمیدونم چ بگم
    به اندازه یک پست طولانی بغض و سکوت
    خدای من... 
    خداکنه شرمنده نشیم آخرسر

    یاعلی
    (صلوات برای فرج)
    پاسخ:
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    گاهی واژه ها موظفند که ساکت باشند در برابر_....

    وقتی از شما که حرف میزنیم

    همه ی فعل هایمان ماضی اند

    ماضی خیلی خیلی بعید ...

    کاش کمی نزدیک تر میشدیم ...

    این شب ها بیشتر از هر زمان دیگری

    دلم برای یک حال ساده تنگ شده است..!!

     

  • سمیه ناصری
  • خدا با اولیا برگزیده ش محشورشون کنه.......
    پاسخ:
    انشالله.ممنون
    انتظار
    لغت عجیبیه
    مفهوم عجیبیه
    و کار سختی
    درسته. (ما که مادر نبودیم ولی) اشک‌در آر هم بود کمی. علی‌خانی هم زورش را زد جمع‌ش کند.
    اما باز من به آن فکری که بعضی از این‌ مهمان‌ها را از اساس دعوت می‌کند مشکل دارم. شاید بعضی وقت‌ها هم خوب از آب درآید و بچسبد به مخاطب اما کمی اذیت کننده است کلا
    پاسخ:
    شاید حق با شماست،‌نمیدونم
    من شخصا تنها ایرادی که بخوام به مهمان ها بگیرم اینه که بعضیاشون اخر برنامه درخواست کمک دارن از مسولین ...
    آقا ما کلن مخلصه شما و پستاتون و عقایده خوش رنگتون هستیـــــــــــم, بسی زیاااااد  :)
    پاسخ:
    آقا شرمنده میکنین؛ سروری! :)

    درد انتظار بد دردیه.

    خدا رحمتشون کنه.

    پس دیگه خبردار شدن از فرزندشون.

    پاسخ:
    ممنون
    بله دیگه.انتظارشون به سر رسید
    سلــــــــــــــــــــــــــــام...

    آپــــــــــــم.بدو بیا.نظر یادت نره،بگو خب!!:))
    پاسخ:
    سلام

     فرداشب رفتی حسابی سلام مارو برسون ب ارغوان و حسابی شب تولد اما حسنه دعامون کنید

    هرچی نباشه شومارا بیشتر دوس دارن

    پاسخ:
    حتما. جاتو خالی میکنیم :)
    محتاجیم به دعا. نفرمایید ! :)
    I drop a leave a response whenever I especially enjoy a article on a website or I have something to valuable to contribute
    to the discussion. Usually it's triggered by the passion displayed in the post I browsed.
    And after this article [...] :: هوالعشق. I was actually excited enough to post a comment ;) I do have a couple of questions for
    you if it's okay. Could it be simply me or do some of these comments come across like written by
    brain dead people? :-P And, if you are posting at
    other online social sites, I'd like to follow anything new you have to post.
    Would you make a list the complete urls of your community sites
    like your linkedin profile, Facebook page or twitter feed?
    پاسخ:
    وات؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    head:script/span